۱۳۹۲ تیر ۲۰, پنجشنبه

رمضان !!! باز کرکره کافی پایین 1 ماه بیکاری ............




هنوز  در باز بود  مشتریها در سایه خنکای نسیم کولر فلان مارک

داشتن با هم خوش و بش میکردن یکیشان تا آرنج انگشتش را تا بینی فرو کرده و بعد دست نامزدش را میفشارید

نامزدش هم  لبخندی ملیح این فشار دستت معلومه چقدر منو میخوای

پیرمرد نیچه ای هم داشت کافه مینوشید و روزنامه فلان رو ورق میزد و زیر لبش چیزهایی زمزمه میکرد

میز آن طرفی مهندس همیشه عصبانی با تلفنش حرف  که نه بیشتر شبیه ناله شتر ماده وقت زایمان بود با آن طرف خط میزد.

میز دیگر مرد میانسال با سیبیل هایی تاب خورده و خوشتیپ با بوی ادکلن مدل فرانسوی اما همیشه دم از عرفان میزد و تسوف !

سمت دیگه دختر ی که نوشیدنی را به آرامی سر میکشد و جای روبه رویش  دختر رفیقش نشسته بود  را نگاه میکرد اما  الان فقط خود او  نوشیدنی میخورد دختر آرامیست بر عکس مشتری های دیگه او هم تلفنی دارد مثل اکثر بی مخاطب

میز سمت راستی زیر قفس   جیتا کاسکوم و رامی یکی از قناری هام که تو کافی آویزون کردم  همان مرد بد دهن که از لطف و کرامتش نصیب جیتا شده و او هم با زبان وی حرف میزند

و میز کنار آکواریم  چند نفری هستند که بینشان باز چشمان آبی با مو های مشکی خود نمایی میکند  ناگهان سقلمبه ای مرا به خود می آورد  نیما با اخمی همیشگی الو کجایی با ما باش آسمونا خبری نیست  نمایشگاه و همینجور با اون همه اتومبیل رها نکردم جلسه بزارم سر کار آقا با جامبو جت آسمون و سیر بکنی

وارد محاوره بشم معذرت میدانم اکثرا مخالفن

نیما:  رمضانه و باید تعطیل کنیم

کامی: پس ما چیکار کنیم
نیما: منو !

ژیار همون پسر لال : فقط سرشو پایین انداخت

ایلیا و مهیار دوقولو ها : پسر عمو نیما ما که فقط تعطیلات تابستانی هستیم و باید پول جمع کنیم  تفلنامونو عوض کنیم

نیما: الو منتظرم تو چی میخوای

مهرداد : برام فرقی نداره خیلی وقته بیتفاوتم نسبت به همه چی

نیما: تو همون بهتر حرف نزنی من چی میپرسم تو باز میخوای فلسفه ببافی

کامی: اصا یه فکری هممون میایم نمیاشگاه

نیما: اتومبیلها خودشون مشتری نداره 5 نفرم بببرم چیکار

مهرداد: شب مشتریاشم بیشترن

نیما: برا حدود 2 الی 3 ساعت اونم  یکی بیاد بگه فسق و فجور میکنید تا این موقع بازه !

مهرداد: نرگس کوچولو این یک ماه آواره میشه بساط گل فروشیش و نمیتونه جایی جز کافی پهن کنه

نیما: داداشش تو نمایشگاس  سند رد و بدل میکنه برام ماشین ارو میشوره هواشو دارم

کامی: قاچاقی باز کن روزا

نیما: همین مونده تا باسن بشینم حکم  اجرا کنن  چند تا قبر بکنم

مهرداد: بریم مسافرت همگی

کامی :خوبه ولی پول میخواد نیما هم از خداشه 1 ماه تعطیل کنه
نیما: مهرداد  پدر عاشقی بره گم شه بیفایده س با شما بحث کردن .

و خیلی گفتگو ها و تیکه پروکنی هایی که جاش نیست

همه مشتریها یک به یک رفتند چشم آبی و دوستانشون آخر سر رفتند کامی رو خطاب  قرار داد . این 1 ماه نیستین ؟
و نگاهی مثل همیشه همراه اخم یک تبسم نثارش نه شاید شبها  . کامی: شایدم مسافرت .

نفسی سرد کشید .........


پ ن: اگه یک  مسافر تابستونی بیاد این جا تشنه ش بشه گرسنه ش بشه یا گلاب به رو ماهتون از اون حرفها ............

پ ن 2: چقدر زیبا میخونه  معین که میگه سفر کردم که از یادم بری ..........




۱۲ نظر:

  1. معمولن وقتی یکی میکشه پایین خیلی ها ذوق می کنن .. نمی دونن اونی که می کشه پایین چه زجری می کشه .. خیلی سخته یک ماه کرکره مغازه رو بکشین پایین .. واقعن زجر آوره :D

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ما همیشه بالاست و محکم تنبان بسته اما خودشون میارن پایین :)

      حذف
  2. حالمونو بهم زدی اون مردک محتیات بینیشو تو دست نامزدش خالی کرد اوققققققققق
    پیرمرد نیچه ای ههههههه این عکس جدیدت که گذاشستی و سیبیل گذاشتی ترسیدیمخخخخخخخخ
    چه سمایی دارن ولی قشنگن یه نظری هم میدادی راستی نیما نمایشگاه اتومبیل داره واجب شد شمارشو ازت بگیرم ::))))))))))

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. هههخخخخخخخخخ عکس نیماس منو سیبیل :) اون سمت راستی منم منبعت رو درست کن :)
      متاهله در ضمن گمون نکنم از اون چیزی نصیبت بشه

      حذف
  3. ﺍﻗﺎ ﺑﻠﺎﺧﺮﻩ ﻛﺸﻴﺪﻳﻦ پایین یا دادین بالا؟؟؟
    خخخخ
    چه عکسی ؟چه مكسي ؟ چرا من ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﻢ؟؟؟
    ا
    نباید اول دوستی انقدر شوخی می كردم؟؟؟
    واو
    پست جالب بود.، مخصوصا که من این سبک نگارش رو شدیدا می پسندم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خخخخخ چند ساله کمربند سفت و محکم سر حاش وایساده

      عکس دوستان توهم زدن جدی نگیر:)

      حذف
  4. ﺍﻗﺎ ﺑﻠﺎﺧﺮﻩ ﻛﺸﻴﺪﻳﻦ پایین یا دادین بالا؟؟؟
    خخخخ
    چه عکسی ؟چه مكسي ؟ چرا من ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﻢ؟؟؟
    ا
    نباید اول دوستی انقدر شوخی می كردم؟؟؟
    واو
    پست جالب بود.، مخصوصا که من این سبک نگارش رو شدیدا می پسندم.

    پاسخحذف
  5. مهرداد گمون کنم مسافرت رفته . منظورش کرکره کافی بود و عکس هم عکس فیس بوک که عکس و با صفحه رو به دلایلی پاک کرد بیش از چند ساله دوستای مجازی یا اینترنتی هستم همچین آدمی نیست که از کسی ناراحت بشه از شوخی یا جدی .مرموزه و ماره خوش خط و خال :)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ههههههههه شما جناب ناشناس احیانا وکیلی چیزی نیستین D:
      منو فیس بو استغفرالا فیس بوک حححححرام استزجگ خخههههههههه
      ای گفتی معلوم شد از اون شاه کبرا ها هستی ..........

      حذف
  6. مبارکه مهرداد جون، بلخره از بلاگفا دل کندی :)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. قربونت مهرداد جون آره دیگه روم خیلی زیاده از در بندازنم بیرون از پنجره اومدم تو :)

      حذف