۱۳۹۲ تیر ۱۶, یکشنبه

دیشب 16 تیر یکشنبه. تراکنش!. سد/رویاهایی چون کابوس /خستگی /



مثل همیشه تاریک بود  تنها فضا رو کور سوی نوری پت  پت کنان از دور چشمان ش رو به سمت خویش هدایت میکرد   مثل همیشه بدون دلیل  بود راه رفتنش به سمت تیر چراغ برق راه افتاد  زیر نور  کم سوی لامپ وی را دید صدای قه قهه اش مثل همیشه بلند بود  تبسمی بر لبهایش نشست  اما لحظه ای درنگ کرد  قهقه برای او نبود برای کنار دستیش بود که داشتن با  هم  قول و قرار میبستن . دنبال تبسم روی صورتش گشت باز درنگ و با خود پچ پچ کنان گفت اینبار به سرعت گذشت نیامده رفت !  دستانش را تا ته درون جیب شلورش کرد و آسفالت خیابان را با آب دهن غسل داد . سر خر را کج کرد درون تاریکی دیگری فرو رفت   با اینکه این خیابان  برعکس آن  قسمت که آن دو داشتن زیر نور چراغ قول و قرار  میبستن و با هم خوش بودن و غرق در بوسه . ساعت 4 صبح گذشته بود  پاسبان و باتومش  از کنارش رد شدند میشناختنش اما او  چشمانش آسفالت خیابان بود و  بی اهمیت گذشت .  دلش میخواست  مزه تلخ دهانش شیرین شود . حال عجیبی بود معذرت حال عجیبی داشت  پیام های روی تلفنش را  زیر و رو میکرد همش  او همان صاحب خنده همشان آخر جمله دوست دارم .  پیامها را پاک کرد و تلفن بی مخاطب را خاست  زیر پا له کند. یک لحظه یک جمله را بخاطر آورد  . جمله 5 سال پیش . شب عروسی دوست یا ء بگذریم .  مرد کوری که داشت با نزدیک شدن صبح  بساط سیگار فروشیش راه مینداخت با بوییدن هوا خندید و گفت بوی ادکلن آشناست اما دیر به دیر اینجا میای بازه چی شده یک شکست یا ......


کور را خطاب قرار داد: خوش به حالت با اینکه دلم میسوزه 



کور برآشفت : حواست باشه ترحم نکنی



اون .......: نه  چون  خودم بخاطر ترحم میان  و زود میرن از ترحم بدم میا . و یک چیز مهم دوست ندارم مانع و سدی بین دو نفر باشم د فقط اینکه  کافیه بو بکنی یا صدایی رو بشنوی همه چیز رو خوب  از هم تمییز میدی . سیگار خوب داری حالم بده




کور: تو که چند سال پیش اومدی سیگاری نبودی  گه گاهی توتون قلیون  میگرفتی یا توتون پیپ



.............: آره حق با توئه اما حسی بهم میگه  احتیاج دارم ولی بیخیال . 


کور: داری میری چیزی رو خوب بدون لازم نیست کور باشی یا خوب بو کنی و صدا ها رو تشخیص بدی  فقط کافیه فهم و درک داشته باشی 


پ ن1: بیخیال همه چی شدن و رفتن و .........
 
پ ن2: آرامشی در کار نیست سراب ها در پیش ن 


پ ن : در دسترس نبودن هم شاید برا مدتی یک صدم خاطری آسوده بیاره !


پ ن4: برا مدتی نبودن شاید خستگی این شکست چند روزه را از جان برهاند



پ ن: سفر  .........

 

۶ نظر:

  1. باز یک شکست دیگه ؟؟؟؟

    کاش راهی بود خوبیاتو جبران کنم و راهنماییهایی که به اون رسیدم

    همش چند تا ]نگ کوردی میزاره نه اون میفهمه چی میگه نه من اما صدای قشنگی دان یکیشون مسعود جلیلیان اسمشه و قشنگه چون اسم مریم تو آهنگان :)
    کلک کوره بد انتظارتو کشیده :)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کی از شکست و پیروزی حرف زد :) مهرداد توش نبود ........

      کدومشونو میگی هر کی حالا بیچاره گیر تو افتاده :-دی

      حذف
  2. چه پستی بود. نمی دونم چی بگم یا بنویسم اما حس ترسناکی داشت...
    ممنون که بعد ماه ها خاک خوردن وبلاگم برام پیام گذاشتی.
    خیلی درگیر بودم الان هم هستم اما ازاد تر شدم. شاید دوباره نوشتم به زودی :))
    موفق باشی

    پاسخحذف
  3. ا .. من یادمه اینجا نظر گذاشته بودم .. پس کوش ؟
    بلاگ اسپوت بلاگ اسپوت ، کامنت مرا پس بده :D

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ای بلاگ اسپوت بد نظر داداشم کو

      فدات شم نشون بده تا دندوناشو خورد کنم نظرت و برده و پس نمیده :)

      حذف