۱۳۹۲ خرداد ۳۱, جمعه

دوش آب گرم............




همه هفته در انتظار  اومدن تعطیلی جمعه . هر  دیروز مثل امروز و فردا مثل امروز  یک ملال یک خستگی مفرد

 پنج شنبه شب میاد  داخل خونه سوت و کور بزنم بیرون مثل همیشه که از سر کار میام درون شهر هوف  و باز هوف راستش حوصله نیمکت هم ندارم  ساعت حدود1 میشه باز تکرار و رهسپار  خونه  هنوز فردا نشده باز لب و لوچه آویزان . برای غروبی که هنوز غروب مزخرف جمعه خیلیه  و باز این جمعه آمد و چشم بر هم زدنی گورشو گم کرد و مثل  همیشه سنگین تر از هفته های گذشته ش . روی صفحه نمایش یک پیام آن هم  پیام های تبلیغاتی .  من چم شده   فقط یک چیز میتونه این جمعه رو مثل همیشه تمام کنه اون هم  یک  دوش آب گرم .........

پ ن: بعضی وقتها دوش آب گرم تنها گرمایست تو رو لمس میکنه ..........!

۲ نظر:

  1. اوهوم.. یک غروب جمعه با یک دوش آب گرم میچسبه .. اما مشخص نکردی شب قلبش چگونه و با چه کسی گذشت :))

    پاسخحذف
  2. مثل همیشه خودم بودم و خودم ............

    جات خالی :))

    پاسخحذف