۱۳۹۲ اردیبهشت ۱, یکشنبه

نوشتن/سکوت........

چند سالی را  مثل همیشه  تک و تنها نوشتم . خیلی شبها رو داخلش

خط خطی کردم  از خط هایی که هیچ وقت پاک نمیشن


تا بالاخره  مسدود شد . گرفته شدم و قصد نداشتم باز بنویسم

اما یکنواخت میشد زندگی بیرون روزهایی که با خوردن داروهای پیوند

کلیه شروع میشه . و گوش دادن به اراجیف کسانی که اسم استاد رو یدک میکشن

و سر و کله زدن داخل کافی با مشتری های اعصاب خورد کن  و مهم تر از همه

نمیشه درده خودتو بگی و سکوت فراتر از سکوت شب رو اختیار بکنی ا.

و ناچار باز مینویسم  . 

مهرداد ...........

۲ نظر:

  1. پس من این مهرداد رو قبل از اینها میشناختم...

    پاسخحذف
  2. اول زدی بعد شناختی قبول نیست :) فدات

    پاسخحذف